بحران استان مسلمان نشین سین کیانگ چین

 موقعیت جغرافیایی

این استان در شمال شرقی چین واقع شده است از زمانهای بسیار دور منطقه خود گردان «اویغورسین کیانگ» جزئی از کشور چین محسوب می شد و هم اکنون نیز این ناحیه قلمرویی از چین به حساب می آید. مساحت یک و66میلیون متر مربعی این استان، حدود یک ششم کل کشور را در بر می گیرد که آن را جزء یکی از بزرگترین نواحی کشور قرار داده است. این استان دارای 5600کیلومتر مرز مشترک با روسیه، قزاقستان و تاجیکستان در غرب و افغانستان، پاکستان و هند در جنوب غربی می باشد.
اقتصاد کلان
 تولید ناخالص داخلی در سال 2004، 02/220 میلیاردین بود که نسبت به سال قبل یازده و یک دهم درصد افزایش داشته است.ضریب تولید ناخالص داخلی (صنایع پایه، تبدیلی): صنایع پایه ارزش افزوده 47/44 میلیارد ینی داشته که 1/5 درصد بیشتر از سال قبل می باشد، صنایع تبدیلی با ارزش افزوده 01/101 میلیاردینی رشد چهارده و سه دهم درصدی داشت. سهم این دو بخش 4/20، 9/45، می باشد.عواید و هزینه ها: عواید منطقه ای  32 میلیارد ین بوده که در مقایسه با سال قبل 0/21 درصد افزایش داشت هزینه منطقه ای 41 میلیارد ین بوده که 3/11 درصد افزایش داشته است.شاخص قیمت مصرف کننده از سال قبل 7/2 درصد افزایش داشته است

ناآرامی های ایالت سین کیانگ چین که منطقه ای مسلمان نشین نیز می باشد باعث جلب توجه افکار عمومی جهانی به چین شد. در طی دو سال گذشته این دومین بار است که تحولات اجتماعی و سیاسی چین در مرکز توجه جهانیان قرار می گیرد، سال گذشته تبت دلیل این امر بود. رسانه های غربی تلاش زیادی برای دامن زدن به این درگیری ها انجام داده اند و سعی کردند به مانند ماجرای تبت در وسعت ماجرا مبالغه را به نهایت برسانند. ریشه های این اقدامات را باید با دقت واکاوی نمود و با توجه به جهات مختلف آن به واقعیت ماجرا پی برد. نخستین موضوع به اقوام این منطقه باز می گردد که فرهنگ متفاوتی دارند و اکثر جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهند بنابراین نخستین چیزی که به ذهن متبادر می شود اینست که عامل مذهبی و قومی در این درگیری ها تقش داشته است. دومین مورد را باید در افزایش قدرت ملی چین به خاطر بیش از سه دهه رشد اقتصادی و تلاش ایالات متحده برای کاستن از این افزایش قدرت جستجو کرد. واقعیت اینست که ناآرامی های اخیر چین را به هیچ وجه نمی توان مذهبی قلمداد کرد و اصولا چنین مساله ای صحت ندارد؛ اینکه یک عده با شعارهای انگلیسی درباره آزادی و غیره جلوی دوربین های شبکه های تلویزیونی غرب رژه بروند را نباید اقداماتی مذهبی دانست آنهم در ایالتی که درصد کسانی که با انگلیسی آشنا هستند به صدم درصد نیز نمی رسد.
دومین عامل یعنی دخالت آمریکا و کشورهای اروپایی است که در مقابله با چین کاملا همداستان هستند. در ماجرای ناآرامی های تبت عکس های چند راهب تبتی با چنان گستردگی تبلیغ شد که بسیاری گمان می کردند تبت در خون و آتش شعله ور است در حالیکه چیزی در میان نبود و نبرد واقعی در رسانه های غربی در جریان بود.
استراتژیست های برجسته آمریکایی مانند هنری کسینجر بارها از تهدید چین سخن گفته اند، آن ها معتقدند که چین از سال 2010 به صورت یک تهدید عمل خواهد کرد و از 2025 یک چالش تمام عیار برای آمریکا محسوب می شود. شاید آنها چین را نیز مانند شوروی بیش از حد بزرگ می دانند!
مدل اقتصادی چین به دلیل درونزا بودن و ویژگی های منحصر به فردی که دارد کار مقابله را برای غربی ها با دشواری مواجه کرده است؛ چینی ها هرگز به برنامه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی عمل نکردند و سرنوشت خود را به نهادهای غربی که هیچ اعتمادی به صداقت آنها نیست نسپردند به همین دلیل به بحران بزرگ شرق آسیا گرفتار نشدند. این دلایل باعث شده است که آمریکایی ها به عنوان آخرین راه حل وحدت و یکپارچگی داخلی چین را هدف بگیرند.
عملکرد خوش بینانه ای که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود در چین درباره آزادی های مطلوب غرب وجود داشت منجر به حوادث ناگوار میدان "تیان آن من" شد و چینی ها را از خواب خرگوشی بیدار کرد و باعث شد دیگر با نیات آمریکا خوش بینانه برخورد نکنند و جلوی فعالیت بی حد و حصر موسسات فرهنگی و رسانه ای غربی را بگیرند.
کشورهای غربی سال گذشته با تحریک عده قلیلی در تبت فشار سیاسی زیادی بر چین وارد کردند و تلاش کردند اوضاع داخلی چین را مصادف با المپیک پکن ناآرام جلوه دهند. چنان که پیش بینی می شد سین کیانگ به دلیل تفاوت های نژادی و مذهبی گسترده ای که دارد دارای ظرفیت های بالقوه ای برای ایجاد تنش است و البته چنین نیز شد. اگر چه برخی با ساده لوحی از تلاش برای آزادی و غیره در ایالت غربی چین سخن می گویند اما واقعیت استفاده ابزاری آمریکایی ها از مسائل داخلی چین برای اهداف جهانی خود است.
وضعیت مسلمانان در چین بحث جداگانه ای است که باید بدان پرداخت؛ آنها توان حضور در مناصب حکومتی را دارند، سخنگوی وزارت خارجه چین از ترک های مسلمان سین کیانگ است، مردم منطقه همگی اذعان دارند که در دوران رشد اقتصادی علیرغم اینکه از مراکز صنعتی شرق کشور دور هستند وضعیت معیشتی آنها بهبود یافته است.
تجربه موفق آمریکا در راه اندازی انقلاب های مخملی در اروپای شرقی، قفقاز و آسیای میانه باعث شده است که این کشور از این ابزار به عنوان عاملی کم هزینه بصورت استفاده از طرفدارانی که در کشورهای هدف آماده کرده بهره برداری نماید و همچنین از ابزار رسانه ای قوی برای فریب توده های مردم استفاده کند.
ناآرامی های ایالت سین کیانگ چین نیز از این قاعده مستثنی نیست، آنها از این مساله برای تضعیف چین استفاده می کنند. تجربه نشان داده است که ایالات متحده براحتی از امکاناتی که در اختیار دارد چشم پوشی نمی کند، بدون شک این پرونده مختومه نمی شود و در آینده نیز شاهد موارد مشابه ای خواهیم بود.
اما کشتار مسلمانان این منطقه به هر دلیلی که باشد نباید از چشمان نافذ دستگاه دیپلماسی ما دور بماند جمهوری اسلامی ایران که حمایت از مسلمانان ومظلومان جهان را در اصول سیاست خارجی خود دارد هر چند متفاوت باید کشتار مردم این منطقه را پیگیری نماید پیگیری های وزیر امور خارجه ایران ورایزنی های دپپلماسی وتماس با دبیرخانه کنفرانس اسلامی وپیگیری موضوع از طریق مسئولین چینی در این جار چوب بوده است وحق است باز هم بر تلاش دیپلماتیک خود بیفزاییم 


نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در پنج شنبه 88 تیر 25 ساعت ساعت 12:35 عصر